مجمع منتظران المهدی(عجل الله)-جوادیه تهران

هرکه اینجا عشق بازی میکند روز محشر سر فرازی میکند هر که آید بر در این میکده مهدیش مهمان نوازی میکند

مجمع منتظران المهدی(عجل الله)-جوادیه تهران

هرکه اینجا عشق بازی میکند روز محشر سر فرازی میکند هر که آید بر در این میکده مهدیش مهمان نوازی میکند

تبریک فرارسیدن ۲۷ رجب مبعث حضرت رسول اکرم صلی الله علیه

مطالب:

1. پیامبر اسلام و مبعث.

2. اعمال شب و روز عید مبعث

پیامبر اسلام (ص) از دیدگاه امام صادق(ع)

مقدمه

در طول تاریخ بشریت, کم تر انسانى وجود دارد که مانند پیامبر اسلام تمام خصوصیات زندگى اش به طور واضح و روشن بیان و ثبت شده باشد. خداوند متعال در قرآن کریم ـ کتابى که خود حافظ اوست(1) و بدون هیچ تغییرى تا قیامت باقى است ـ با زیباترین عبارات و کامل ترین بیانات, آن حضرت را معرفى نموده و با عالى ترین صفات ستوده است.

خداوند متعال مى فرماید: (انک لعلى خلق عظیم); (2) اى پیامبر! تو بر اخلاقى عظیم استوار هستى.

نیز مى فرماید: (محمد رسول الله و الذین معه اشداو على الکفار رحمإ بینهم. ) (3) محمد( ص) فرستاده خداست و کسانى که با او هستند در برابر کفار سر سخت و در میان خود مهربانند.

محققان، تاریخ نویسان و دانشمندان در ابعاد گوناگون زندگى حضرت محمد(ص) سخن گفته اند. اما ائمه (علیهم السلام) با نگاهى ژرف و دقیق سیماى آن شخصیت بى نظیر و دریکتاى عالم خلقت را به تماشا نشسته, به معرفى زندگى, مبارزات و آموزه هاى آن حضرت پرداختند. دراین نوشتار برآنیم تا گوشه هایى از زندگى وشخصیت حضرت محمد(ص) رااز نگاه امام صادق( علیه السلام ) به تماشا بنشینیم.

 

تولد نور

امام صادق(علیه السلام) به نقل از سلمان فارسى فرمود: پیامبر اکرم(ص) فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگى نور خودش آفرید (4)

نیز امام صادق(علیه السلام) فرمود: خداوند متعال خطاب به رسول اکرم(ص) فرمود: (اى محمد! قبل از این که آسمان ها, زمین, عرش و دریا را خلق کنم. نور تو و على را آفریدم...). (5)

ثقه الاسلام کلینى(ره ) مى نویسد: امام صادق(علیه السلام) فرمود: (هنگام ولادت حضرت رسول اکرم(ص) فاطمه بنت اسد نزد آمنه( مادر گرامى پیامبر) بود. یکى از آن دوبه دیگرى گفت: آیا مى بینى آنچه را من مى بینم؟

دیگرى گفت: چه مى بینى؟

او گفت: این نور ساطع که ما بین مشرق و مغرب را فرا گرفته است!

در همین حال, ابوطالب(علیه السلام) وارد شد و به آن ها گفت: چرا در شگفتید؟ فاطمه بنت اسد ماجرا را به او گفت.

ابوطالب به او گفت: مى خواهى بشارتى به تو بدهم؟

او گفت: آرى.

ابو طالب گفت: از تو فرزندى به وجود خواهد آمد که وصى این نوزاد خواهد بود (6)

 

نامهاى پیامبر

کلبى, از نسب شناسان بزرگ عرب مى گوید: امام صادق(علیه السلام) از من پرسید: در قرآن چند نام از نام هاى پیامبر خاتم(ص) ذکر شده است؟

گفتم: دو یا سه نام.

امام صادق(علیه السلام) فرمود: ده نام از نام هاى پیامبر اکرم در قرآن آمده است: محمد , احمد ,عبدالله , طه , یس , نون , مزمل, مدثر, رسول و ذکر. سپس آن حضرت براى هراسمى آیه اى تلاوت فرمود. نیز فرمود: (ذکر) یکى از نام هاى محمد(ص) است وما (اهل بیت) (اهل ذکر) هستیم. کلبى! هر چه مى خواهى از ما سوال کن.

کلبى مى گوید: (از ابهت صادق آل محمد(ص) به خدا سوگند! تمام قرآن را فراموش کردم و یک حرف به یادم نیامد تا سوال کنم. (7) برخى چهارصد نام و لقب پیامبر(ص) که در قرآن آمده است, را بر شمرده اند. (8)

 

عظمت نام محمد (ص)

جلوه نام محمد(ص ) براى امام صادق( علیه السلام) به گونه اى بود که هر گاه نام مبارک حضرت محمد( ص ) به میان مىآمد , عظمت و کمال رسول خدا(ص ) چنان در وى تإثیر مى گذاشت , که رنگ چهره اش گاهى سبز و گاهى زرد مى شد, به طورى که آن حضرت در آن حال, براى دوستان نیز نا آشنا مى نمود.(9) امام صادق(علیه السلام) گاهى بعد از شنیدن نام پیامبر(ص) مى فرمود: جانم به فدایش.

اباهارون مى گوید: روزى به حضور امام صادق(علیه السلام) شرفیاب شدم. آن حضرت فرمود: اباهارون! چند روزى است که تو را ندیده ام.

عرض کردم: خداوند متعال به من پسرى عطا فرمود.

آن حضرت فرمود: خدا او را براى تو مبارک گرداند چه نامى براى او انتخاب کرده اى؟

گفتم: او را محمد نامیده ام.

امام صادق( علیه السلام) تا نام محمد را شنید( به احترام آن حضرت) صورت مبارکش رابه طرف زمین خم کرد ,نزدیک بود گونه هاى مبارکش به زمین بخورد. آن حضرت زیرلب گفت: محمد, محمد, محمد. سپس فرمود: جان خودم، فرزندانم، پدرم و جمیع اهل زمین فداى رسول خدا(ص) باد! و باز فرمود او را دشنام مده! کتک نزن! بدى به او نرسان! بدان! در روى زمین خانه اى نیست که در آن نام محمد وجود داشته باشد، مگر این که آن خانه در تمام ایام مبارک خواهد بود. (10)

 

سیماى محمد(ص  (

امام جعفر صادق( علیه السلام ) فرمود:امام حسن( علیه السلام ) از دائی اش (هند بن ابى هاله) (11) که در توصیف چهره پیامبر(ص) مهارت داشت, در خواست نمود تا سیماى دل آراى خاتم پیامبران (ص) را براى وى توصیف نماید.

هند بن ابى هاله در پاسخ گفت: ( رسول خدا ( ص) در دیده ها با عظمت مى نمود, در سینه ها مهابتش وجود داشت . قامتش رسا ,مویش نه پیچیده ونه افتاده , رنگش سفید و روشن , پیشانیش گشاده , ابروانش پرمو وکمانى و ازهم گشاده , در وسط بینى برآمدگى داشت. ریشش انبوه, سیاهى چشمش شدید, گونه هایش نرم و کم گوشت.دندان هایش باریک و اندامش معتدل بود. آن حضرت هنگام راه رفتن با وقار حرکت مى کرد. وقتى به چیزى توجه مى کرد به طور عمیق به آن مى نگریست. به مردم خیره نمى شد, به هر کس مى رسید سلام مى کرد, همواره هادى و راهنماى مردم بود. براى از دست دادن امور دنیایى خشمگین نمى شد. براى خدا چنان غضب مى نمود که کسى او را نمى شناخت. اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود. برترین مردم نزد وى کسى بود که, بیشتر مواسات و احسان و یارى مردم نماید...) (12)

 

اوصاف پیامبر در تورات و انجیل

خداوند متعال در وصف پیامبر(ص) فرمود: (الذین ءاتینهم الکتب یعرفونه کما یعرفون ابنإهم و ان فریقا منهم لیکتمون الحق و هم یعلمون) (14) کسانى که کتاب آسمانى به آنان دادیم, او را همچون فرزندان خود مى شناسند; (ولى) جمعى از آنان, حق را آگاهانه کتمان مى کنند.

امام صادق(علیه السلام) فرمود: (یعرفونه کما یعرفون ابنائهم) زیرا خداوند متعال در تورات و انجیل و زبور , حضرت محمد( ص), مبعث, مهاجرت, و اصحابش را چنین توصیف نمود:(محمد رسول الله و الذین معه اشداء على الکفار رحماءبینهم...) محمد ( ص ) فرستاده خداست ؛ و کسانی که با او هستند دربرابر کفار سرسخت و شدید ودرمیان خود مهربانند . پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود مى بینى , در حالى که همواره فضل خدا و رضاى او را طلبند. نشانه آن ها در صورتشان از اثر سجده نمایان است. این, توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است... .(15)

امام صادق(علیه السلام) فرمود: این, صفت رسول خدا(ص) و اصحابش در تورات و انجیل است. زمانى که خداوند پیامبر خاتم(ص) را به رسالت مبعوث نمود اهل کتاب ( یهود و نصارى) او را شناختند اما نسبت به او کفر ورزیدند, همان گونه که خداوند متعال فرمود: ( فلما جاءهم ما عرجوا کفروا به) (16) هنگامى که این پیامبر نزد آن ها آمد که (از قبل) او را شناخته بودند, به اوکافر شدند. (17)

خداوند متعال در قرآن کریم, در وصف پیامبر(ص) مى فرماید: ( و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین) (18) ما تو را جز براى رحمت جهانیان نفرستادیم. و در جای دیگر نیز مى فرماید:اشدإ على الکفار رحماء بینهم...), در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند. این دو چگونه با هم جمع مى شوند؟ توجه به این آیه براى طرفدارى اندیشه تسامح و تساهل ضرورى است. آیا ممکن است کامل ترین انسان , که با کامل ترین کتاب آسمانى براى هدایت تمام جهانیان مبعوث گردیده است در مقابل دشمنان دین هیچ عکس العملى جز مهربانى نداشته باشد؟! براى اداره جامعه دینى و بقاى آن باید در مقابل دشمنان دین ایستاد شدت عمل نسبت به کافران ومبارزه با آن ها براى از بین بردن موانع هدایت عین رحمت است.

برترین مخلوق

حسین بن عبدالله مى گوید: به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم: آیا رسول خدا(ص) سرور فرزندان آدم بود؟

آن حضرت فرمود: قسم به خدا, او سرور همه مخلوقات خداوند بود. خدا هیچ مخلوقى را بهتر از محمد(ص) نیافرید. (19)

امام صادق(علیه السلام) در حدیث دیگرى فرمود: چون رسول خدا(ص) را به معراج بردند جبرئیل تا مکانى با وى همراه بود واز آن به بعد او راهمراهى نمى کرد. پیامبر(ص) فرمود: جبرئیل, در چنین حالى مرا تنها مى گذارى؟! جبرئیل گفت : تو برو . سوگند به خدا در جایى قدم گذاشته اى که هیچ بشرى قدم نگذاشته و بیش از تو بشرى به آن جا راه نیافته است. (20)

معمر بن راشد مى گوید: از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که فرمود: یک نفر یهودى خدمت رسول خدا(ص) رسید و به دقت او را نگریست.

پیامبر اکرم(ص) فرمود: اى یهودى! چه حاجتى دارى؟ یهودى گفت: آیا تو برترى یا موسى بن عمران; آن پیامبرى که خدا با او تکلم کرد و تورات و انجیل را بر او نازل نمود, و به وسیله عصایش دریا را براى او شکافت و به وسیله ابر بر او سایه افکند؟

پیامبر(ص) فرمود: خوش آیند نیست که بنده خود ستایى کند ولکن (در جوابت) مى گویم که حضرت آدم( علیه السلام) وقتى خواست از خطاى خود توبه کند, گفت:
(
اللهم انى اسالک بحق محمد و آل محمد لما غفرت لى) خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو مى خواهم که مرا عفو نمایى. خداوند نیز توبه اش را پذیرفت. حضرت نوح(علیه السلام) وقتى از غرق شدن در دریا ترسید گفت: ( اللهم انى اسالک بحق محمد و آل محمد لما انجیتنى من الغرق) ; خدایا به حق محمد و آل محمد از تو در خواست مى کنم. مرا ازغرق شدن نجات بدهى. خداوند نیز او را نجات داد. حضرت ابراهیم(علیه السلام) در داخل آتش گفت: (اللهم انى اسالک بحق محمد وآل محمد لما انجیتنى منها); خدایا! به حق محمد وآل محمد از تومى خواهم که مرا از آتش نجات دهى. خداوند نیز آتش را براى او سرد و گوارا نمود. حضرت موسى(علیه السلام) وقتى عصایش را به زمین انداخت و در خود احساس ترس نمود گفت: (اللهم انى اسالک بحق محمد و آل محمد لما امنتنى); خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو در خواست مى نمایم که مرا ایمن گردانى. خداوند متعال به او فرمود:(لاتخف انک انت الاعلى) (21) نترس. مسلما تو برترى.

اى یهودى, اگر موسى(علیه السلام) امروز حضور داشت ومرا درک مى کرد و به من ونبوت من ایمان نمىآورد. ایمان ونبوتش هیچ نفعى به حال او نداشت. اى یهودى! از ذریه من شخصى ظهور خواهد کرد به نام مهدى( علیه السلام) که زمان خروجش عیسى بن مریم براى یارى او فرود مىآید و پشت سر او نماز مى خواند. (22)

سیاستمدارى پیامبر(ص)

درعرف جهانی امروز( سیاست ) را به معنای نیرنگ ودروغ برای کسب قدرت و سلطه بر مردم تعریف ، می کنند ، اما ( سیاست ) در لغت, به معناى ( اداره کردن امور مملکت و حکومت کردن است ). خداوند متعال پیامبر خاتم ( ص) جانشینان بر حق او,ائمه معصومین (علیهم السلام) را از بهترین سیاستمداران شمرده است در زیارت جامعه , در وصف ائمه (علیهم السلام) که پرورش یافتگان مکتب نبوتند, آمده است: (وساسه العباد).

فضیل بن یسار مى گوید: از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که به بعضى از اصحاب قیس ماصر فرمود: خداوند ـ عزوجل ـ پیغمبرش را تربیت کرد و نیکو تربیت فرمود. چون تربیت او را تکمیل نمود, فرمود: ( انک لعلى خلق عظیم); تو بر اخلاق عظیمى استوارى. سپس امر دین و امت را به او واگذار نمود تا سیاست و اداره بندگانش را به عهده بگیرد, سپس فرمود: (ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا) (23) آنچه را رسول خدا براى شما آورد, بگیرید , ( و اجرا کنید) وازآنچه نهى کرد, خود دارى نمایید.

رسول خدا(ص) استوار, موفق وموید به روح القدس بود ونسبت به سیاست و تدبیر خلق هیچ گونه لغزش وخطایى نداشت و به آداب خدا تربیت شده بود,... .

زهد و وارستگى

حضرت محمد( ص) هرگز نسبت به دنیا و لذایذ زودگذر آن میلى نشان نداد و به آن , توجهى نکرد. آن حضرت براى هدایت مردم و رساندن آن ها به سعادت دنیا و آخرت وارد عرصه سیاست شد.

امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: روزى رسول خدا(ص) در حالى که محزون بود, از منزل خارج شد فرشته اى بر او نازل شد , در حالى که کلید گنج هاى زمین را به همراه داشت. فرشته گفت: اى محمد(ص), این کلیدهاى گنج هاى زمین است. پروردگارت مى فرماید: این کلیدها را بگیر و درگنج هاى زمین را باز کن وآنچه مى خواهى ازآن استفاده نما. بدون این که نزد من ذره اى ازآن ها کم شود.

پیامبر(ص) فرمود: دنیا خانه کسى است که خانه (واقعى) ندارد. کسانى دور آن جمع مى شوند که عقل ندارند.

فرشته گفت: به آن خدایى که تو رابه حق مبعوث نمود! وقتى در آسمان چهارم کلیدها را تحویل مى گرفتم , همین سخن را از فرشته دیگرى شنیدم.

ابن سنان مى گوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود: مردى نزد پیامبر( ص) آمد , در حالى که آن حضرت روى حصیرى نشسته بود که زبرى آن بر بدن آن حضرت اثر گذاشته بود, و بربالشى از لیف خرما تکیه نموده بود, که برگونه هاى گلگونه اش نفوذ کرده بود.آن مرد درحالى که جاهاى اثر کرده را مسح مى نمود, گفت: کسرى و قیصر (پادشاهان ایران و روم) هرگز چنین راضى نمى شوند و بر حریر و دیبا مى خوابند و تو ( که سرور مخلوقات خدایى) بر این حصیر!

پیامبر(ص) فرمود: به خدا من از آن ها برتر وگرامى تر هستم. من کجا و دنیا کجا! مثال زودگذر بودن دنیا, مثال شخصى است که بر درختى سایه دار عبور مى کند , لحظه هایى از سایه درخت استفاده مى کند و وقتى سایه تمام شد , از آن جا کوچ مى کند و درخت را رها مى کند.

هیچ زمینه اى از زندگى پیامبر(ص) نیست, مگر این که امام صادق(علیه السلام) در آن زمینه سخنانى با ارزش دارد. به عنوان حسن ختام, به ذکر خطبه اى از آن حضرت در توصیف پیامبر(ص) اکتفا مى کنیم.

خطبه امام صادق (علیه السلام) در وصف حضرت محمد ( ص )

بردبارى, وقار و مهربانى خدا سبب شدتا گناهان بزرگ و کارهاى زشت مردم مانع نشود که دوست ترین و شریف ترین پیغمبرانش, یعنى محمد بن عبدالله(ص) را براى مردم بر گزیند.

محمد بن عبدالله(ص) در حریم عزت تولد یافت، در خاندان شرافت اقامت گزید, حسب و نسبش آلوده نگشت, صفاتش را دانشمندان بیان کردند و حکمیان در وصفش اندیشه نمودند, او پاکدامنى بى نظیر, هاشمى نسبى بى مانند و بى مانندى از اهل مکه بود. حیا صفت او بود و سخاوت طبیعتش , بر متانت ها و اخلاق نبوت سرشته شده بود. اوصاف خویشتن دارىهاى رسالت بر او مهر شده بود تا آن گاه که مقدرات و قضا وقدر الهى عمر اورا به پایان رسانید وحکم حتمى پروردگار او را به سرانجامش منتهى ساخت.

هر امتى, امت پس از خود را به آمدنش مژده داد. نسل به نسل از حضرت آدم تا پدر بزرگوارش, عبدالله, هر پدرى او را به پدر دیگر تحویل داد اصل و نسبش به ناپاکى آمیخته نشد و ولادت او با ازدواج نا مشروع پلید نگشت. ولادتش در بهترین طایفه, گرامى ترین نواده (بنى هاشم), شریف ترین قبیله (فاطمه مخزومیه) و محفوظترین شکم باردار (آمنه دختر وهب) و امانت دارترین دامن بود.

خدا او را برگزید , پسندید و انتخاب کرد سپس کلیدهاى دانش و سر چشمه هاى حکمت را به او داد. او را مبعوث نمود تا رحمت بر بندگان و بهار جهانیان باشد. خداوند کتابى را بر او نازل کرد, که بیان و توضیح هر چیزى درآن است و آن را به لغت عربى, بدون هیچ انحرافى قرار داد, به امید این که مردم پرهیزکار شوند. آن را براى مردم بیان کرد و معارف آن را روشن ساخت و با آن , دینش را آشکار ساخت و واجباتى را لازم شمرد و حدودى را براى مردم وضع نمود وبیان کرد. آن ها را براى مردم آشکار نمود و آن ها را آگاه ساخت. آن حضرت درآن امور, راهنمایى به سوى نجات و نشانه هاى هدایت به سوى خدا مى باشد. رسول خدا(ص) رسالتش را تبلیغ کرد, مإموریتش را آشکار ساخت, بارهاى سنگین نبوت را که به عهده گرفته بود, به منزل رسانید و به خاطر پرورگارش صبر کرد و در راهش جهاد نمود. با برنامه ها و انگیزه هایى که براى مردم پى ریزى نمود ومناره هایى که نشانه هاى آن را بر افراشت, براى امتش خیر خواهى کرد, و آن ها را به سوى نجات و رستگارى فرا خواند و به یاد خدا تشویق وبه راه هدایت دلالت کرد, تا مردم پس از او گمراه نشوند.

آن حضرت نسبت به مردم دلسوز و مهربان بود.

 

پی نوشت ها

(1) حجر, آیه 9. (انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون)

(2) قلم, آیه 4.

(3) فتح, آیه 29.

(4) مصباح الشریعه, ترجمه زین العابدین کاظمى, ص 126.(خلقنى الله من صفوه نوره. ..)

(5) جلإ العیون. ص 11.

(6) همان, ص 36.

(7) بحار الانوار, ج 16, ص101.

(8) مناقب, ج 1, ص 150.

(9) سفینه البحار, ج 1, ص 433.

(10) بحار الانوار, ج 17, ص 30,

(11) هند بن ابى هاله, فرزند حضرت خدیجه(س) از شوهر قبلى اش بود که در خانه پیامبر اسلام رشد و نمو نمود.

(12) بحار الانوار, ج 16, ص 148 ـ 147.

(13) کلیات سعدى, فصل طیبات, ص 533 ـ 532.

(14) بقره, آیه 146.

(15) فتح, آیه 29.

(16) بقره, آیه 89.

(17) تفسیر نور الثقلین, ج 1, ص 138 و ج 5, ص 77.

(18) انبیإ, آیه 107.

(19) اصول کافى, ترجمه سید جواد مصطفوى, ج 2, ص 325.

(20) همان, ص 321.

(21) طه, آیه 68.

(22) بحار الانوار, ج 16, ص 366. به نقل از جامع الاخبار, ص 8 ـ 9.

(23) حشر, آیه 7.

اعمال شب و روز عید مبعث

شب مبعث از شب ‌های متبرّکه است و برای آن اعمالی ذکر کرده‌اند :
1-
در مصباح از حضرت ابو جعفر امام جواد علیه السلام روایت شده که فرمود در رجب شبى است که از آنچه که بر آن آفتاب می‌ تابد؛ بهتر است و آن شب بیست و هفتم رجب است که در صبح آن پیغمبر خدا صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله به رسالت مبعوث گردید و براى آن شب اعمالی است که اگر شیعه‌ ای از ما آن اعمال را در آن شب انجام دهد اجر عمل شصت سال می‌ برد . خدمت آن حضرت عرض شد که عمل در آن شب چیست فرمود : پس از نماز عشاء هر ساعتى از شب را تا پیش از نیمه آن که بیدار شو و دوازده رکعت نماز اقامه کن و در هر رکعت حمد و سوره‌ اى از سوره‌ هاى کوچک مفصّل (و مفصّل ازسوره محمّد است تا آخر قرآن) بخوان . نمازها دو رکعتی هستند. پس از هر دو رکعت بعد از سلام ؛ هفت مرتبه سوره حمد ، هفت مرتبه مُعَوَّذَتَیْن ، و سوره‌ های توحید و قُلْ یا اَیُّها الْکافِرُونَ هر کدام هفت مرتبه، و سوره قدر و آیة الکرسى هر کدام را هفت مرتبه بخوان. و بعد از اتمام نماز دعای ذیل خوانده شود:اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى ؛ ستایش خاص خدایى است که
لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَلَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فى الْمُلْکِ وَ لَمْیَکُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ نگیرد فرزندى و نیست براى او در فرمانروایى شریکى و نیست برایش یاورى از
الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً اَللّهُمَّ اِنّى اَسئَلُکَ بِمَعاقِدِ عِزِّکَ عَلَى اَرْکانِ؛ خوارى و به بزرگى کامل بزرگش شمار خدایا از تو خواهم به حق چیزهایى که موجبات عزتت بر پایه هاى؛ عَرْشِکَ و َمُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ کِتابِکَ وَ بِاسْمِکَ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ؛ عرشت مى باشد و به حق سرحد نهایى رحمتت از کتابت و به نام بزرگتر بزرگتر
الاْعْظَمِ وَ ذِکْرِکَ الاْعْلىَ الاْعْلىَ الاْعْلى وَ بِکَلِماتِکَ التّامّاتِ اَن ْ؛ بزرگترت و به حق ذکرت که والاتر و برتر و اعلى است و به کلمات تام و تمامت که تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَنْ تَفْعَلَ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ.پس بخوان هر دعائى درود فرستى بر محمد و آلش و انجام دهى درباره من آنچه را تو شایسته آنى.
2-
انجام غسل در این شب مستحبّ است.
3-
زیارت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام که افضل اعمال این شب است.ابو عبدالله محمد بن بطوطه یکى از علماء اهل سنت است و در ششصد سال پیش از این زمان زندگی می‌کرده است. وی در سفرنامه خود که معروف است به رحله ابن بطوطه روی توُرود خود از مکه معظمه به نجف اشرف را ذکر کرده است. وی می‌ نویسد اهل این شهر تمامى رافضى (شیعه) هستند و از براى این روضه مبارکه کراماتى ظاهر شده از جمله آن که در شب بیست و هفتم ماه رجب که نام آن شب نزد اهل آنجا لَیْلَةُ الْمَحْیا است از عراقین و خراسان و بلادِ فارس و رُوم هر شَل و مفلوج و زمین‌ گیرى که هست را به حرم می‌ آورند که تعداد آنها قریب سى چهل نفر است . این مبتلایان را پس از نماز عشاء مى‌ آورند را کنار ضریح مقدّس و مردم جمع مى‌ شوند و منتظرند که خوب شدن و برخاستن آنها را ببینند . این جماعت مردم بعضى نماز مى‌ خوانند و بعضى ذکر مى‌ گویند و بعضى قرآن تلاوت مى‌ کنند و بعضى تماشاى روضه مى‌ کنند تا آن که نصف یا دو ثلث بگذرد . از شب آن وقت جمیع این مبتلایان و زمین گیران که قادر به حرکت و برخاستن نبودند بر می‌ خیزند در حالی که صحیح و تندرست مى‌ باشند و بیماری در آنها وجود ندارد و مى‌ گویند " لا اِلهَ اِلا اللّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ عَلَىُّ وَلىّ ُاللّهِ و این امریست مشهور است.من خودم آن شب را در آنجا درک نکرده ‌ام لکن از مردم ثقه که اعتماد بر قول آنها بود شنیدم و هم دیدم در مدرسه‌ اى که مهمانخانه آن حضرت است سه نفر زمینگیر که قادر به حرکت نبودند یکى از اهل روم و دیگرى از اهل اصفهان و نفر سوم از اهل خراسان بود . از آنها پرسیدم چگونه شما خوب نشده‌ اید و اینجا مانده‌ اید ؟! گفتند ما به شب بیست و هفتم نرسیده‌ ایم و همین جا مانده‌ای شب بیست و هفتم آینده که شفا بگیریم و از براى این شب بسیاری از مردم شهرها جمع مى‌ شوند و بازار بزرگى اقامه مى‌ شود تا مدّت ده روز فقیر گویدی مبادا استِبْعاد کنى این مطلب را همانا معجزات و کراماتى که از این مشاهد مشرّفه بروز کرده و به تواتر رسیده زیاده از آن است که احصا شود و در ماه شوّال گذشته سنه هزار و سیصد و چهل و سه در حرم مطهّر حضرت ثامن الا ئِمّة الهُداة و ضامِنُ الاَمَّةِ العُصاةِ مَوْلانا اَبُو الْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ مُوسى الرِّضا صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِ سه نفر زن که هر کدام به سبب مرض فلج و نَحْو آن زمینگیر شده بودند و اطبّاء و دکترها از معالجه آنها عاجز شده بودند شفا یافتند و این معجزات از آن قبر مطهّر بر همه واضح و آشکارا گردید مانند نمودار شدن خورشید در آسمان . مثل باز شدن دَرِ دروازه نجف اشرف بر روى عرب‌ هاى بادیه و به حدِّى این مطلب واضح بود که نقل شد دکتر هایى که مطلّع بر مرض‌هاى آن زن‌ ها بودند تصدیق نمودند با آن که در این باب خیلى دقیق بودند بلکه بعضى از آنها تصدیق خود را بر شفاء آنها نوشتند . وَ لَقَدْ اَجادَ شَیْخُنا الحُرُّ العامِلى فى اُرْجُوزَتِهیِ
4-
شیخ کفعمى در بلد الامین فرموده که در شب مبعث این دعا را خوانده شود :
"
اَللّهُمَّ اِنّى اَسئَلُکَ بِالتَّجَلِىِ الاْعْظَمِ فى هذِهِ اللَّیْلَةِ مِنَ الشَّهْرِالْمُعَظَّمِ وَالْمُرْسَلِ؛ خدایا از تو می‌ خواهم به حق بزرگترین تجلى (تو) در این شب از این ماه بزرگ و به حق آن فرستاده الْمُکَرَّمِ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَنْ تَغْفِرَ لَنا ما اَنْتَ بِهِ مِنّا اَعْلَمُ؛ گرامى که درود فرستى بر محمد و آلش و بیامرزى براى ما آنچه را تو بدان از ما داناترى یا مَنْ یَعْلَمُ وَلا نَعْلَمُ اَللّهُمَّ بارِکْ لَنا فى لَیْلَتِنا هذِهِالَّتى بِشَرَفِ ؛ اى که مى‌دانى و ما نمى‌ دانیم خدایا مبارک گردان بر ما در این شبى که به واسطه شرافت الرِّسالَةِ فَضَّلْتَها وَ بِکَرامَتِکَ اَجْلَلْتَها وَبِالْمَحَلِّا لشَّریفِ اَحْلَلْتَها ؛ رسالت آن را فضیلت دادى و به کرامت خویش بزرگش کردى و به جاى با شرافتى درش آوردى اَللّهُمَّ فَاِنّا نَسْئَلُکَ بِالْمَبْعَثِ الشَّریفِ وَالسَّیِّدِاللَّطیفِ وَالْعُنْصُرِ ؛ خدایا پس از تو خواهیم به آن بعثت شریف و آن آقاى بالطف و عنصرالْعَفیفِ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَ اَنْ تَجْعَلَاَعْمالَنا فى هذِهِ ؛ پارسا که درود فرستى بر محمد و آلش و قرار دهى اعمال ما را درایناللَّیْلَةِ وَفى سایِرِ اللَّیالى مَقْبُولَةً وَذُنُوبَنا مَغْفُورَةًوَحَسَناتِنا ؛ شب و در سایر شب‌ها پذیرفته درگاهت و گناهانمان را آمرزیده و نیکی‌ هایمان را مورد مَشْکُورَةً وَسَیِّئاتِنا مَسْتُورَةً وَقُلوُبَنا بِحُسْنِ الْقَوْلِمَسْرُورَةً ؛ قدردانى و بدی‌ هایمان را پوشیده و دل‌ هامان را به گفتار نیک خرسند وَ اَرْزاقَنا مِنْ لَدُنْکَ بِالْیُسْرِ مَدْرُورَةً اَللّهُمَّ اِنَّکَتَرى وَلا تُرى؛و روزی‌ هایمان را از نزد خود به آسانى فراوان، خدایا تو مى‌ بینى ولى خودت دیده نمى‌ شوى وَاَنْتَ بِالْمَنْظَرِ الاْعْلى وَاِنَّ اِلَیْکَ الرُّجْعى وَالْمُنْتَهىوَاِنَّ لَکَ ؛ و تو در بلندترین دیدگاهى و به طور مسلم بازگشت و پایان به سوى توست والْمَماتَ وَالْمَحْیا وَاِنَّ لَکَ الاْخِرَةَ وَالاُْولى اَللّهُمَّ اِنّانَعُوذُ بِکَ اَنْ ؛ مرگ و زندگى بهدست تو است و انجام و آغاز از آن تو است خدایا ما به تو پناه مى‌ بریم ازنَذِلَّ وَنَخْزى وَاَنْ نَاءتِىَ ما عَنْهُ تَنْهى اَللّهُمَّ اِنّانَسْئَلُکَ الْجَنَّةَ ؛ خوار شدن و رسوایى و دست زدن به کارى که تو آنرا قدغن کرده‌ا‌ى خدایا ما ازتو درخواست بهشت را بِرَحْمَتِکَ وَنَسْتَعیذُ بِکَ مِنَ النّارِ فَاَعِذْنا مِنْهابِقُدْرَتِکَ وَنَسْئَلُکَ مِنَ ؛ به رحمتت داریم و پناه جوییم به تو از آتش دوزخ پس ما را به قدرت خویش از آتش پناه ده و از توالْحُورِ الْعینِ فَارْزُقْنا بِعِزَّتِکَ وَاجْعَلْ اَوْسَعَ اَرْزاقِناعِنْدَ کِبَرِ سِنِّنا ؛ حور العین درخواست کنیم پس به عزت خویش روزیمان گردان و وسیع‌ترین روزى ما رادر هنگام پیرى ما قرار دهوَاَحْسَنَ اَعْمالِنا عِنْدَ اقْتِرابِ اجالِنا وَاَطِلْ فى طاعَتِکَ وَمایُقَرِّبُ ؛ و بهترین اعمال ما را هنگام نزدیک شدن مرگمان مقرر دار و طولانى کن عمر ما را در طاعت خود و در آنچه موجب تقرباِلَیْکَ وَیُحْظى عِنْدَکَ وَیُزْلِفُ لَدَیْکَ اَعْمارَنا وَاَحْسِنْ فى جَمیعِ ؛  درگاهت شود و سبب بهره‌ مندى نزد تو و نزدیکى تو گردد و در تماماَحْوالِنا وَاُمُورِنا مَعْرِفَتَنا وَلا تَکِلْنا اِلى اَحَدٍ مِنْخَلْقِکَ فَیَمُنَّ عَلَیْنا ؛ احوال و کارهاى ما معرفتمان را کامل و نیکو گردان و ما را به هیچیک از خلق خود وامگذار که بر سر ما منت گذاردوَتَفَضَّلْ عَلَیْنا بجَمیعِ حَوایِجِنا لِلدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَابْدَاْبِاباَّئِنا وَاَبْناَّئِنا ؛ و بر ما تفضل فرما به برآوردن تمام حاجت‌ هاى دنیا و آخرت ما و آغاز کن در تمام آنچه ما براى خودمان از تو خواستیم براى پدران و فرزندانمان وَجَمیعِ اِخْوانِنَا الْمُؤْمِنینَ فى جَمیعِ ما سَئَلْناکَ لاِنْفُسِنا یااَرْحَمَ ؛ و همه برادران مؤ من ما اى مهربانترین الرّاحِمینَ اَللّهُمَّ اِنّا نَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ الْعَظیمِ وَمُلْکِکَالْقَدیمِ اَنْ ؛ مهربان‌ ها خدایا از تو خواهیم به حق نام بزرگت و فرمانروایى دیرینه‌ ات کهتُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَغْفِرَ لَنَا الذَّنْبَالْعَظیمَ اِنَّهُ لا ؛ درود فرستى بر محمد و آل محمد و اینکه بیامرزى براى ما گناه بزرگ ما را که به راستى یَغْفِرُ الْعَظیمَ اِلا الْعَظیمُ اَللّهُمَّ وَهذا رَجَبٌ الْمُکَرَّمُ الَّذى اَکْرَمْتَنابِهِ ؛ نیامرزد بزرگ را مگر شخص بزرگ . خدایا این ماه رجب است که گرامى است و همان ماهى است که ما را بدان گرامى داشته اَوَّلُ اَشْهُرِ الْحُرُمِ اَکْرَمْتَنا بِهِ مِنْ بَیْنِ الاُْمَمِ فَلَکَا لْحَمْدُ یا ذَاالْجُودِ ؛ نخستین ماه محترمى است که ما را از میان همه امت‌ ها بدان گرامى داشتى پس ستایش خاص تو است اى صاحب جود  وَالْکَرَمِ فَاَسْئَلُکَ بِهِ وَبِاسْمِکَ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِالاْعْظَمِ الاْجَلِّ الاْکْرَمِ ؛ و بزرگوارى پس از تو خواهیم بدین ماه و به حق نام اعظم و ...... و اجل اکرمتوالَّذى خَلَقْتَهُ فَاسْتَقَرَّ فى ظِلِّکَ فَلا یَخْرُجُ مِنْکَ اِلىغَیْرِکَ اَنْ تُصَلِّىَ؛که آنرا آفریدى و در سایه‌ ات مستقر گردید و آن نام از تو به دیگرى نرسد که درود فرستى عَلى مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَیْتِهِ الطّاهِرینَ وَاَنْ تَجْعَلَنا مِنَالْعامِلینَ فیهِ ؛ بر محمد و خاندان پاک او و قرار دهى ما را از کسانى که در این ماهبِ طاعَتِکَ وَالاْمِلینَ فیهِ لِشَفاعَتِکَ اَللّهُمَّ اهْدِنا اِلىسَواَّءِ السَّبیلِ ؛ به طاعت تو عمل کنیم و آنانکه در این ماه آرزوى شفاعت تو را دارند خدایا مارا به راه راست راهنمایى فرما وَاجْعَلْ مَقیلَنا عِنْدَکَ خَیْرَ مَقیلٍ فى ظِلٍّ ظَلیلٍ وَمُلْکٍ جَزیلٍفَاِنَّکَ ؛ و قرار ده جایگاه ما را در نزد خود بهترین جایگاه در سایه همیشگى رحمتت وسلطنت با عظمتت زیرا که تو حَسْبُنا وَنِعْمَ الْوَکیلُ اَللّهُمَّ اقْلِبْنا مُفْلِحینَ مُنْجِحینَغَیْرَ مَغْضُوبٍ ؛ ما را کافى هستى و نیکو وکیلى هستى خدایا ما را برگردان به حال رستگارى و کامیابى که نه در زمره غضب شدگان باشیم عَلَیْنا وَلا ضاَّلّینَ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسئَلُکَ ؛ و نه از جمله گمراهان به رحمتت اى مهربان‌ ترین مهربانان خدایا از توخواهم بِعَزاَّئِمِ مَغْفِرَتِکَ وَ بِواجِبِ رَحْمَتِکَ السَّلامَةَ مِنْ کُلِّاِثْمٍ وَالْغَنیمَةَ ؛ به حق وسائل حتمى آمرزشت و به آن رحمتت که بر خویش واجب کردى که مرا از هرگناهى سالم دارى مِنْ کُلِّ بِرٍّ وَالْفَوْزَ بِالْجَنَّةِ وَالنَّجاةَ مِنَ النّارِاَللّهُمَّ دَعاکَ الدّاعُونَ ؛ و از هر نیکى بهره‌ مند سازى و به بهشتم برسانى و از آتش دوزخ نجاتم بخشى خدایا خوانندگان تو را خواندند وَ دَعَوْتُکَ وَسَئَلَکَ السّاَّئِلُونَ وَسَئَلْتُکَ وَطَلَبَ اِلَیْکَالطّالِبُونَ ؛ و من نیز خواندمت و در خواست کنندگان از تو خواستند و من نیز از تو خواستم و جویندگان از تو جویا شدند وَ طَلَبْتُ اِلَیْکَ اَللّهُمَّ اَنْتَ الثِّقَةُ وَالرَّجاَّءُ وَاِلَیْکَمُنْتَهَى الرَّغْبَةِ فِى ؛ و من هم تو را جویا شدم خدایا تویى مورد اعتماد و امید و بسوى تو است آخرین مرحله میل و اشتیاق درالدُّعاَّءِ اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاجْعَلِ الْیَقینَفى قَلْبىدعاء ؛ خدایا درود فرست بر محمد و آلش و بنه یقین را در دلم وَالنُّورَ فى بَصَرى وَالنَّصیحَةَ فى صَدْرى وَذِکْرَکَ بِاللَّیْلِ وَالنَّهارِ ؛ و روشنى در دیده‌ام و خیر خواهى در سینه‌ام و ذکر خود را در شب وروزعَلى لِسانى وَرِزْقاً واسِعاً غَیْرَ مَمْنُونٍ وَلا مَحْظُورٍ فَارْزُقْنى ؛ بر زبانم و روزى وسیع بى منت و بى مانعى روزیم گردان وَبارِکْ لى فیما رَزَقْتَنى وَاجْعَلْ غِناىَ فى نَفْسى وَ رَغْبَتى فیما ؛ و در آنچه نصیبم کرده‌ اى برکت ده و بى‌ نیازى مرا در نفس خودم قرار ده و اشتیاقم را بدانچه عِنْدَکَ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ . پس به سجده برو و بگوی اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذى هَدانا لِمَعْرِفَتِهِ وَخَصَّنا بِوِلایَتِهِ وَ وَفَّقَنا لِطاعَتِهِ ؛ ستایش خاص خدایى است که ما را به معرفت خویش راهنمایى کرد و به دوستى خویش مخصوص گردانید و به طاعتش موفق داشت خدا را شکر . سپس صد مرتبه شُکْراً شُکْراً گفته شود . پس سر از سجود بردار و بگوی اَللّهُمَّ اِنّى قَصَدْتُکَ بِحاجَتى وَاعْتَمَدْتُ ؛ خدایا من براى حاجتم تو را قصد کردم و درمورد عَلَیْکَ بِمَسْئَلَتى وَ تَوَجَّهْتُ اِلَیْکَ بِاَئِمَّتى وَسادَتى اَللّهُمَّ انْفَعْنا ؛ خواسته‌ ام بر تو اعتماد کردم و به وسیله پیشوایان و سرورانم به سوى تو رو آوردم خدایا بِحُبِّهِمْ وَاَ وْرِدْنا مَوْرِدَهُمْ وَارْزُقْنا مُرافَقَتَهُمْ وَاَدْخِلْنَا الْجَنَّةَ فى ؛ به دوستى ایشان ما را سودمند کن ودر جایگاه آنها واردمان کن و همنشینى ایشانرا روزى ما گردان و در زمره آنان ما را داخل بهشت گردان زُمْرَتِهِمْ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ . به رحمتت اى مهربان‌ترین مهربانان.اعمال روز عید مبعث
این عید از جمله اعیاد عظیمه است و روزى است که حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ آله در آن روز به رسالت مبعوث گردید و جبرئیل به پیغمبرى بر آن حضرت نازل شد و براى آن روز چند عمل وارد شده است
1-
غسل
2-
روزه و که آن یکى از چهار روزى است که در تمام سال امتیاز دارد براى روزه گرفتن و برابر است با روزه هفتاد سال.
3-
بسیار صلوات فرستادن.
4-
زیارت حضرت رسول و امیرالمؤمنین علیهما وآلهماالسَّلامُ.
5-
در مصباح از رَیّان بن الصّلت رویت است که حضرتامام جواد علیه السلام در زمانیکه در بغداد بود روز نیمه رجب و روز بیست و هفتم راروزه گرفت و جمیع اطرافیان آنحضرت روزه گرفتند و ما را امر فرمود که بجا آوریم دوازده رکعت نماز که خوانده شود در هر رکعت حمد و سوره و بعد از فراغ از نمازها خوانده شود هر یک از حمد و توحید و مُعَوَّذَتین چهار مرتبه و لا اِلهَ اِلا اللّهُ واللّهُ اَکْبَرُ وَ سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُلِلّهِ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِل اّبِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ چهار مرتبه اللّهُ اللّهُ رَبِّى لا اُشْرِکُ بِهِ شَیْئا چهار مرتبه لا اُشْرِکُ بِرَبِّى اَحَدا چهار مرتبه .
6-
ازجناب ابوالقاسم حسین بن رُوح رَحَمهُ اللّهُ رویت شده که دراین روز دوازده رکعت نماز مى‌ خوانى که در هر رکعت حمد و سوره‌ اى که آسان باشد می‌ خوانی و تشهّد مى‌ خوانى و سلام مى دهى و مى نشینى و مى گویى بین هر دو رکعت ؛
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَلَمْ یَکُنْ لَهُشَریکٌ فى الْمُلْکِ ؛
ستایش خاص خدایى است که فرزندى براى خود نگرفته و شریکى در فرمانروایى ندارد وَلَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ وَکَبِّرْهُ تَکْبیراً یا عُدَّتى فى مُدَّتىیا؛ و یاورى از خوار شدن ندارد (چون خوارى ندارد) و به کمال بزرگى او را یاد کناى توشه من در دوران عمرم صاحِبى فى شِدَّتى یا وَلیّى فى نِعْمَتى یا غِیاثى فى رَغْبَتىیا ؛ رفیق من در سختیم اى سرپرست من در نعمتم اى فریاد رس من در آنچه خواهم اى نَجاحى فى حاجَتى یا حافِظى فى غَیْبَتى یا کافِىَّ فى وَحْدَتىیا ؛ بر آرنده حاجتم اى نگهبان من در غیابم اى کفایت کننده‌ ام در گوشه تنهایىاى اُنْسى فى وَحْشَتى اَنْتَ السّاتِرُ عَوْرَتى فَلَکَ الْحَمْدُ واَنْتَالْمُقیلُ ؛ همدمم در وحشتم تویى پرده پوش عیب‌ هاى من پس ستایش تو را است و تویى نادیده گیرنده عَثْرَتى فَلَکَ الْحَمْدُ وَاَنْتَ الْمُنْعِشُ صَرْعَتى فَلَکَ الْحَمْدُصَلِّ عَلى ؛ لغزشم پس ستایش تو را است و تویى بر خیزاننده من هنگام افتادنم پس ستایش تو را است درود فرست بر مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاسْتُرْ عَوْرَتى وَآمِنْ رَوْعَتى وَاَقِلْنىعَثْرَتى ؛ محمد و آل محمد و بپوشان عیبم را و ایمنى بخش هراسم را و نادیده گیر لغزشم را وَاصْفَحْ عَنْ جُرْمى وَ تَجاوَزْ عَنْ سَیِّئاتى فى اَصْحابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ ؛ و چشم بپوش از جرمم و بگذر از گناهانم در زمره بهشتیان بدان الصِّدْقِ الَّذى کانُوا یُوَعَدُونَ . وعده راستى که بدانها داده شده . پس چون از نماز و دعا فارغ شدى مى‌خوانى هر یکاز حمد وتوحید و مُعَوَّذَتَیْن و قُلْ یا اَیُّهَا الْکافِرُونَو اِنا اَنْزَلناهُ و آیة الکرسى را هفت مرتبه و بعد مىگوئى لا اِلهَ اِلا اللّهُ و اللّهُ اَکْبَرُ وَ سُبْحانَ اللّهِ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ هفتمرتبه و بعد مىگویى هفت مرتبه اللّهُ اللّهُ رَبَّى لا اُشْرِکُ بِهِ شَیْئا و مى خوانى هر دعا که خواهى .7- در اقبال و در بعض نسخ مصباحآمدهاست که مستحبّ است دراین روز این دعا را بخوانندی یا مَنْ اَمَرَ بِالْعَفْوِ وَالتَّجاوُزِ وَضَمَّنَ نَفْسَهُ الْعَفْوَ وَالتَّجاوُزَ یا مَنْ ؛ اى که دستور داده به عفو و گذشت و خود او هم عفو و گذشت (از گنهکاران را) ضمانت کرده‌اى که عَفى وَتَجاوَزَ اُعْفُ عَنّى وَتَجاوَزْ یا کَریمُ اَللّهُمَّ وَقَدْ اَکْدَى ؛ عفو کرده و گذشت فرمودى مرا مورد عفو و گذشت خویش قرار ده‌اى کریم خدایا جستجو الطَّلَبُ وَاَعْیَتِ الْحیلَةُ وَالْمَذْهَبُ وَ دَرَسَتِ الاْمالُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ ؛ به جایى نرسید و راه چاره و رفتن بسته شد و آرزوها کهنه گشت و امید بریده شد اِلاّ مِنْکَ وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ اَللّهُمَّ اِنّى اَجِدُ سُبُلَا لْمَطالِبِ اِلَیْکَ ؛ جز از تو که یکتایى و شریکى ندارى خدایا من به خوبى مى یابم که راه‌ هاى جستجو به سوى تو مُشْرَعَةً وَمناهِلَ الرَّجاَّءِ لَدَیْکَ مُتْرَعَةً و اَبْوابَ الدُّعاَّءِ لِمَنْ دَعاکَ ؛ گشوده است و آبشخورهاى امید در نزد تو پر از آب است و درهاى دعاء براى کسىکه تو را بخواند  مُفتَّحَةً وَالاِْسْتِعانَةَ لِمَنِ اسْتَعانَ بِکَ مُباحَةً وَاَعْلَمُاَنَّکَ لِداعیکَ ؛ باز است و یاریت براى آنکس که از تو یارى خواهد آماده و مباح است و به خوبى مى دانم که تو آماده بِمَوْضِعِ اِجابَةٍ وَللصّارِخِ اِلَیْکَ بِمَرْصَدِ اِغاثَةٍ وَاَنَّ فِىاللَّهْفِ اِلى ؛ اجابت دعاى خوانندگانت هستى و مهیاى فریاد رسى فریاد خواهان از درگاهت مى‌ باشى و این را هم مى دانم که در پناهنده جُودِکَ وَالضِّمانِ بِعِدَتِکَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْباخِلی نَوَمَنْدُوحَةً عَمّا ؛ شدن به جود تو و اعتماد به وعده تو عوض کاملى از منع بخیلان و بى نیازى وسیعى است از آنچه فى اَیْدِى الْمُسْتَاْثِرینَ وَاَنَّکَ لا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ اِلاّاَنْ تَحْجُبَهُمُ ؛ در دست توانگران و ثروتمندان است و مى دانم که تو از خلق خویش در حجاب نشوى مگر آنکه اعمال ایشان الاْعْمالُ دُونَکَ وَقَدْ عَلِمْتُ اَنَّ اَفْضَلَ زادِ الرّاحِلِ اِلَیْکَعَزْمُ اِرادَةٍ ؛ میان تو و ایشان حجاب قرا دهد و این را هم دانسته‌ام که بهترین توشه کسى که به سوى تو کوچ کند یک تصمیم جدى یَخْتارُکَ بِها وَقَدْ ناجاکَ بِعَزْمِ الاِرادَةِ قَلْبى وَاَسْئَلُکَ بِکُلِّ دَعْوَةٍ ؛ و نیرومندى است که تو را بدان اختیار کند و با یک چنین تصمیمى دل من با تو براز و نیاز پرداخته از تو خواهم به حق هر دعائى دَعاکَ بِها راجٍ بَلَّغْتَهُ اَمَلَهُ اَوْصارِخٌ اِلَیْکَ اَغَثْتَصَرْخَتَهُ اَوْ مَلْهُوفٌ ؛ که تو را دعا کرده بدان شخص امیدوارى که به آرزویش رسانده‌ اى یا فریادخواهى که به درگاه تو فریاد خواهى کرده و به دادش رسیده مَکْرُوبٌ فَرَّجْتَ کَرْبَهُ اَوْ مُذْنِبٌ خاطِئٌ غَفَرْتَ لَهُ اَوْمُعافىً اَتْمَمْتَ ؛ یا دلسوخته گرفتارى که تو گرفتاریش را بر طرف کرده یا گنهکار خطا پیشه‌اى که تو او را آمرزیده‌اى یا تندرستى که نعمتت نِعْمَتَکَ عَلَیْهِ اَوْ فَقیرٌ اَهْدَیْتَ غِناکَ اِلَیْهِ وَلِتِلْکَ الَّدعْوَةِ عَلَیْکَ حَقُّ ؛ را بر او تمام کرده‌اى یا ندارى که از توانگرى خود به او داده‌اى و چنین دعایى به درگاهت حقى پیدا کرده وَعِنْدَکَ مَنْزِلَةٌ اِلاّ صَلَّیْتَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَقَضَیْتَ حَوائِجى ؛ و در پیش تو منزلت و مقامى یافته که درود فرستى بر محمد و آل محمد و برآورى حاجاتم راحَوائِجَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَ هذا رَجَبٌ الْمُرَجَّبُ الْمُکَرَّمُ الَّذى اَکْرَمْتَنا ؛ حاجات دنیا و آخرت و این ماه رجب المرجب و ماه گرامى است آن ماهى که  بِهِ اَوَّلُ اَشْهُرِ الْحُرُمِ اَکْرَمْتَنا بِهِ مِنْ بَیْنِ الاُْمَمِیا ذَاالْجُودِ وَالْکَرَمِ ؛ نخستین ماه محترم است و ما را بدان گرامى داشته‌اى از میان سایر امت‌ ها اىصاحب جود و کرم فَنَسْئَلُکَ بِهِ وَبِاسْمِکَ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْعْظَمِ الاْجَلِّالاْکْرَمِ الَّذى ؛ پس به حق این ماه از تو خواهم و به حق نام اعظم تو ، آننام برتر و گرامى‌ ترى که آن راخَلَقْتَهُ فَاسْتَقَرَّ فى ظِلِّکَ فَلا یَخْرُجُ مِنْکَ اِلى غَیْرِکَاَنْ تُصَلِّىَ عَلى؛آفریدى پس در زیر سایه رحمتت مستقر گردید و از تو به دیگرى نرسد که درود فرستى بر مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَیْتِهِ الطّاهِرینَ وَتَجْعَلَنا مِنَ الْعامِلینَ فیهِ بِطاعَتِکَ ؛ محمد و خاندان پاکش و قرار دهى ما را از کسانى که در این ماه به طاعتت عمل کنیم  وَالاْمِلینَ فیهِ بِشَفاعَتِکَ اَللّهُمَّ وَاهْدِنا اِلى سَواَّءِ السِّبیلِ وَاجْعَلْ ؛ و آنانکه در این ماه آرزوى شفاعت را دارند خدایا ما را به راه راست هدایت فرما و جایگاه ما رامَقیلَنا عِنْدَکَ خَیْرَ مَقیلٍ فى ظِلٍّ ظَلیلٍ فَاِنَّکَ حَسْبُنا وَ نِعْمَ الوَکیلُ ؛ در پیش خود بهترین جایگاه در زیر سایه همیشگیت قرار ده که به راستى تو ما رابسى و نیکو وکیلى هستى وَالسَّلامُ عَلى عِبادِهِ المُصْطَفَیْنَ وَ صَلَواتُهُ عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ اَللّهُمَّ ؛و  سلام بر بندگان برگزیده‌ اش و درود هاى او بر ایشان همگى و نیز خدایا وَ بارِکَ لَنا فى یَوْمِنا هَذَا الَّذى فَضَّلْتَهُ وَبِکَرامَتِکَ جَلَّلْتَهُ وَبِالْمَنْزِلِ ؛ مبارک گردان براى ما در این روزى که آن را برترى دادى و به کرامت خویش آن رابزرگ کردى و به جایگاه [الْعَظیمِ] الاْعْلى اَنْزَلْتَهُ صَلِّ عَلى مَنْ فیهِ اِلى عِبادِکَ اَرْسَلْتَهُ ؛ بزرگ والاترى آن را جاى دادى درود فرست بر آن کس که او را در این ماه به سوى بندگانت فرستادى وَ بِالْمَحَلِّ الْکَریمِ اَحْلَلْتَهُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ صَلوةً داَّئِمَةً تَکُونُ لَکَ ؛ و او را به مقام بزرگى درآوردى خدایا درود فرست بر او درودى همیشگى که براىت وشُکْراً وَلَنا ذُخراً وَاجْعَلْ لَنا مِنْ اَمْرِنا یُسراً وَاخْتِمْ لَنا بِالسَّعادَةِ اِلى ؛ سپاسگزارى باشد و براى ما ذخیره‌اى و قرار ده براى ما در کارمان آسانى و تاپایان عمرمان با خوشبختى ما رامُنْتَهى آجالِنا وَقَدْ قَبِلْتَ الْیَسیرَ مِنْ اَعْمالِنا وَبَلَّغْتَنا بِرَحْمَتِکَ اَفْضَلَ ؛ مقرون دار و تو اى خدا براستى چنانى که اعمال اندک ما را پذیرفتى و به رحمت خویش به بهترین آمالِنا اِنَّکَ عَلى کُلِّشَى ءٍ قَدیرٌ وَ صَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ؛ آرزوهایمان رساندى همانا تو بر هر چیز توانایى و درود و تحیت خدا بر محمد وآلش باد .
"
التماس دعا "

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد