مجمع منتظران المهدی(عجل الله)-جوادیه تهران

هرکه اینجا عشق بازی میکند روز محشر سر فرازی میکند هر که آید بر در این میکده مهدیش مهمان نوازی میکند

مجمع منتظران المهدی(عجل الله)-جوادیه تهران

هرکه اینجا عشق بازی میکند روز محشر سر فرازی میکند هر که آید بر در این میکده مهدیش مهمان نوازی میکند

میلاد مسعود حضرت امام جعفر صادق مبارکباد.

نگاهی گذرا بر زندگی و شخصیت امام صادق ( علیه السلام)

                      نگاهی گذرا بر زندگی و شخصیت امام صادق ( علیه السلام)

امام صادق(علیه السلام) در روز 17 ربیع الاوّل سال 83 هجرى قمرى در مدینه متولّد گردید.
پدر گرامى آن حضرت، امام محمّد باقر(علیه السلام) و مادر ارجمندش امّ فروه، دختر قاسم بن محمّد بن ابی بکر می باشد.نام شریفش جعفر ولقب معروفش صادق و کنیه اش ابوعبداللّه می باشد. 

امام جعفر صادق(علیه السلام) در سال 114 هجری به امامت رسیدند  و  دوران امامتشان مصادف بود با اواخر حکومت امویان و اوایل حکومت عباسیان . ایشان با پنج خلیفه اموی( هشام بن عبد الملک ، ولید بن یزید ، یزید بن ولید ،ابراهیم بن ولید و مروان حمار ) و دو خلیفه عباسی ( عبد الله سفاح و منصور دوانیقی ) معاصر بودند و در سال 148 هجری در سن 65 سالگی به دست منصور به شهادت رسید و در قبرستان بقیع مدفون گشت .

عظمت علمی آن حضرت چنان روشنگر افقهاست که همه اندیشمندان و بزرگان در برابر آن سر تعظیم فرود می آورند. ابو حنیفه پیشوای فرقه حنفی می گوید : من دانشمندتر از جعفربن محمد ندیده ام.

همچنین می گوید : منصور دوانیقی به من گفت : مردم شیفته جعفر بن محمد شده اند برای محکوم کردن او مسائل مشکلی را در نظر بگیر . من نیز چهل مساله مشکل طرح کردم ، روزی وارد مجلس منصور شدم جعفر بن محمد را در آنجا دیدم چنان تحت تاثیر ابهت و عظمت او قرار گرفتم که چنین حالتی از دیدن منصور به من دست نداد . منصور گفت سوالات خود را بپرس .
 هر مساله ای که از او  می پرسیدم  عقیده ما ، عقیده اهل مدینه و عقیده خود را پیرامون آن بازگو می نمود ؛ در برخی موارد با ما موافق و در بعض موارد با اهل مدینه موافق و گاهی نیز با هر دو مخالف بود . بدین ترتیب همه سوالات مرا پاسخ داد . همانا دانشمند ترین مردم و آگاه ترین آنها به اختلاف فتاوا و مسائل فقهی جعفر بن محمد است .

مالک ، پیشوای فرقه مالکی نیز می گوید : مدتی نزد جعفر بن محمد رفت و آمد می کردم او را همواره در یکی از سه حالت دیدم : یا نماز می خواند ، یا روزه بود و یا قران تلاوت می نمود و هرگز بدون وضو نقل حدیث نمی کرد .(3) در علم و عبادت و پرهیزگاری ، برتر از جعفر بن محمد ، هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ بشری خطور نکرده است .

شیخ مفید می نویسد : به قدری علوم از او نقل شده که زبانزد مردم گشته و آوازه آن ، همه جا پخش شده است و از هیچ یک از افراد خاندان او ، به اندازه او علم و دانش نقل نشده است .


بی شک اثر بخشی ایشان در اصلاح ساختار فکری  و فرهنگی جهان اسلام را نمی توان منکر شد . موج مواج فقه جعفری توانست جامعه اسلامی را که به سمت بحران و تحریف مطلق ره می سپرد به ساحل امن بازگرداند . در آن زمان ، مردم دیدگاه نظری و عملی روشن و عقیده ای واضح نداشتند ؛ چرا که گسترش عباسیان و شیطنت های آنان از طریق جعل حدیث و فتوای به رای و داخل کردن عناصر مخرب در مصادر تشریع مانند قیاس و استحسان ، و نیز انحرافات عقیدتی (که بیشتر معلول ترجمه کتابهای یونانی و فارسی و هندی بود ) اعتقادات مردم و شریعت اصیل را رو به تباهی سوق میداد . فتنه هایی که به پدید آمدن گروه هایی خطرناک از جمله غلات ، زنادقه ، جاعلان حدیث ، اهل رای و متصوفه انجامید و  ایستادگی و مشاجره و مباحثه آن حضرت با این تفکرات و افشای خط فکری آنها امری ضروری می نمود . 

ولی با این حال عصر امام صادق (ع) عصر جنبش فکری و فرهنگی بود و شور و شوق علمی بی سابقه ای در جامعه اسلامی به وجود آمده بود و علوم مختلفی اعم از علوم اسلامی چون : قرائت قرآن ، تفسیر ، حدیث ، فقه و کلام ؛ ونیز علوم بشری همچون : طب ، فلسفه ، نجوم ، ریاضیات و ...پدید آمده بود ، بنابر این تشنگی علمی عجیبی به وجود آمده  و زمینه را برای فعالیتهای آن حضرت مهیا ساخته بود .

در کنار این دو عامل عامل سومی نیز مهم می نمود که بدون آن ، ثمر دهی انقلاب جعفری را نمی شد تصور کرد ؛ و آن ضعف و تزلزل حکومت بنی امیه و فزونی قدرت بنی عباس بود . این موقعیت ویژه کشمکش میان این دو جبهه را به دنبال داشت و به تبع آن بستری مناسب برای فعالیت های فرهنگی آن حضرت مهیا شد . از زمان هشام بن عبد الملک تبلیغات و مبارزات سیاسی عباسیان آغاز گردید و در سال 129 وارد مرحله مبارزه مسلحانه گردید و سرانجام در سال 132 به پیروزی رسید .   


از آنجا که بنی امیه در این مدت گرفتار مشکلات سیاسی فراوان بودند ، لذا فرصت ایجاد فشار و اختناق نسبت به امام و شیعیان ( مثل زمان امام سجاد ع ) نداشتند .
عباسیان نیز چون پیش از دست یابی به قدرت در پوشش شعار طرفداری از خاندان پیامبر و گرفتن انتقام خون آنان عمل می کردند ، و از سویی در سدد پرداختن به امور حکومتی و استحکام بخشی پایه های قدرت خود بودند ،فشاری نسبت به امام نداشتند . از این رو این دوران ، دوران آرامش و آزادی نسبی امام صادق (ع) و شیعیان و فرصت مناسبی برای فعالیت علمی و فرهنگی آنان به شمار می رفت . 


این فراقت بال سبب گشت تا آن حضرت ،نشر علوم و اندیشه های ناب اسلامی را در راس همه برنامه های خود قرار داده و با توجه به نیاز شدید و آمادگی نسبی جامعه به تداوم راه پدر بزرگوارشان امام باقر(ع) بپردازند و در رشته های مختلف علمی شاگردانی چون : هشام بن حکم ، محمد بن مسلم ، ابان بن تغلب ، هشام بن سالم ، مومن طاق ، مفضل بن عمر ، جابر بن حیان و صدها نخبه علمی دیگر تربیت نماید که تعداد آنها را غالب بر چهار هزار نفر نیز نوشته اند.

 نقش شاگردان ایشان در ارائه راهکارهای فکری _ اجتماعی در زمینه های گوناگون از جمله فقه ، کلام ، نجوم ، طب ، شیمی و... قابل توجه است . از آثار ارزشمند شاگردان آن حضرت می توان به 31 جلد(7) کتاب هشام بن حکم  ، بیش از 200 جلد(8) کتاب جابر بن حیان در زمینه های گوناگون عقلی ، طبیعی و شیمی(که در آن روز کیمیا نامیده می شد ) و کتاب ارزشمند توحید مفضل اشاره کرد .  


امام صادق(علیه السلام) مسجد پیامبر را در مدینه محلّ تدریس خویش قرار داد و مردم دسته دسته از دور و نزدیک به آنجا مى شتافتند و سوالات گوناگون خود را مطرح و جواب لازم را دریافت مى نمودند. 


گزارشات تاریخی از مناظرات آن حضرت و شاگردانشان با پیروان سایر مکاتب و اندیشمندان دیگر مذاهب بسیار جالب و در خور توجه است .

هشام بن سالم مى گوید: روزى با گروهى از یاران امام صادق(علیه السلام) در محضر آن حضرت نشسته بودیم. مردى شامى اجازه ورود خواست و پس از کسب اجازه، وارد مجلس شد. امام فرمود: بنشین. آن گاه پرسید: چه مى خواهى؟ مرد شامى گفت: شنیده ام شما به تمام سوالات و مشکلات مردم پاسخ مى گویید، آمده ام با شما بحث و مناظره کنم! امام فرمود: در چه موضوعى؟ شامى گفت: درباره کیفیّت قرائت قرآن. امام رو به حمران کرده فرمود: حمران! جواب این شخص با توست. مرد شامى گفت: من مى خواهم با شما بحث کنم، نه با حمران! امام فرمود: اگر حمران را محکوم کردى، مرا محکوم کرده اى !مرد شامى ناگزیر با حمران وارد بحث شد، هر چه شامى پرسید، پاسخ قاطع و مستدلّى از حمران شنید، به طورى که سرانجام از ادامه بحث فرو ماند و سخت ناراحت و خسته شد!امام فرمود: حمران را چگونه دیدى؟ مرد شامى گفت: راستى حمران خیلى زبردست است، هر چه پرسیدم به نحو شایسته اى پاسخ داد! آن گاه مرد شامى گفت: مى خواهم درباره لغت و ادبیّات عرب با شما بحث کنم. امام رو به ابان بن تغلب کرد و فرمود: با او مناظره کن. ابان نیز راه هرگونه گریز را به روى او بست و وى را محکوم ساخت. مرد شامى گفت: مى خواهم درباره فقه با شما مناظره کنم!امام به زراره فرمود: با او مناظره کن. زراره هم با او به بحث پرداخت و به سرعت او را به بن بست کشاند!شامى گفت: مى خواهم درباره کلام با شما مناظره کنم!امام به مومن الطّاق دستور داد با او به مناظره بپردازد. طولى نکشید که شامى از مومن الطّاق نیز شکست خورد!به همین ترتیب وقتى که شامى درخواست مناظره درباره استطاعت برانجام خیر و شرّ، توحید و امامت نمود، امام به ترتیب به حمزه طیّار، هشام بن سالم و هشام بن حکم دستور داد با وى به مناظره بپردازند و هر سه با دلائل قاطع و منطق کوبنده، شامى را محکوم ساختند. با مشاهده این صحنه هیجان انگیز، از خوشحالى، خنده اى بر لبان امام نقش بست.

گستره دانشگاه جعفری

شعاع علمی امام صادق (ع) نه تنها بر سر شیعیان پرتو افکنی می نمود بلکه اهل سنت ( وحتی برخی از پیشوایان آنها ) نیز از مکتب آن حضرت بهره می بردند .
ابو حنیفه  پیشوای حنفی ها ، مدت دو سال شاگرد امام بوده و تاثیر این دو سال بر زندگی علمی خود را چنین بیان می کند : " لولا السنتان لهلک نعمان ؛ اگر آن دو سال نبود نعمان (نام کوچک او ) هلاک می شد " .

شاگردان امام از نقاط مختلفی چون : کوفه ، بصره ، واسط ، حجاز و ... و نیز از قبایلی چون بنی اسد ، مخارق ، طی ، سلیم ، غطفان ، ازد ، قریش و ... بودند .

در تایید گستره دانشگاه امام صادق (ع) همین بس که  حسن بن علی بن زیاد وشاء _ از بزرگان حدیث وشاگرد امام رضا (ع) _ می گوید : در مسجد کوفه نهصد نفر استاد حدیث دیدم ( نه به صورت یکجا ) که همگی از جعفر بن محمد حدیث نقل می کردند .

فعالیتهای سیاسی امام بر خلاف تصور عمومی ، حرکت امام صادق(ع) تنها در زمینه های علمی خلاصه نمی شد بلکه ایشان فعالیت های سیاسی نیز داشتند که غالبا مورد توجه قرار نگرفته و بیان نمی گردد .  


به طور مثال آن حضرت برای تبلیغ امامت و دعوت مردم برای قبول ولایتشان شخصی از اهل کوفه به خراسان گسیل داشتند که این فاصله بسیار ، بیانگر وسعت حوزه فعالیت سیاسی امام است .
امام صادق(علیه السلام) به پیروان خود فرمان داد که به حاکم منحرف پناه نبرند و از داد و ستد و همکارى با او خوددارى کنند و به اصحاب و دوستان خود سفارش مى کرد که در هر کار، مخفیانه عمل کنند و تقیّه را رعایت نمایند و در هر عملى که انجام مى دهند توجّه کامل داشته باشند که دشمنان و مخالفانشان متوجّه آن نشوند.

آن حضرت مردم را بر آن مى داشت تا در شورشى که زید بن على بن الحسین(علیه السلام) بر ضدّ دولت امویان کرده بود، پشتیبان زید باشند.هنگامى که خبر قتل زید به ایشان رسید بسیار ناراحت شده و اندوهى عمیق به ایشان دست داد و از مال خود به خانواده هر یک از یاران زید که با او در آن واقعه آسیب دیده بودند هزار دینار دادند . و نیز هنگامى که جنبش بنى الحسن(علیه السلام) شکست خورد، امام را حزن و اندوه فرا گرفت و سخت گریست و مردم را مسئول کوتاهى در برابر آن جنبش دانست.

با این حال، آن حضرت از در دست گرفتن حکومت خوددارى فرمود و این کار را به وقتى موکول کرد که نقش دگرگون سازى امّت را ایفا کند و در مجراى افکار امّت تاثیر گذارد و انحراف هاى گوناگونى را که واقعیّت سیاسى و اجتماعى به وجود آورده بود تصحیح نماید، آن گاه در داخل امّت عهده دار تجدید بنا شود و امّت را آماده سازد تا در سطحى درآیند که بتوانند حکومتى را که خود مى خواهند، تشکیل دهند.

امام صادق(علیه السلام) با تمام جریان هاى فکرى و عقیدتى آن روز برخورد کرده و موضوع اسلام و تشیّع را در برابر آنها روشن ساخته و برترى بینش اسلام شیعى را ثابت کرده است .


عالم آل محمد(صلّی الله علیه وآله)


 آنچه به دوره امامت حضرت امام صادق(علیه السلام) ویژگى خاصى بخشیده,استفاده ازعلم بى کران امامت, تربیت دانش طلبان و بنیان گذارى فکرى و علمى مذهب تشیع است. در این باره چهار موضوع قابل توجه است:

الف ـ دانش امام.

ب ـ ویژگى هاى عصر آن حضرت که منجر به حرکت علمى و پایه ریزى نهضت علمى شد.

ج ـ اولویت ها در نهضت علمى.

د ـ شیوه ها و اهداف و نتایج این نهضت علمى.

 

دانش امام

شیخ مفید مى نویسد: آن قدر مردم از دانش حضرت نقل کرده اند که به تمام شهرها منتشر شده وکران تا کران جهان را فراگرفته است و ازهیچ یک از علماى اهل بیت (علیهم السلام) به اندازه امام صادق(علیه السلام) حدیث نقل نشده است .

اصحاب حدیث, راویان آن حضرت را با اختلاف آرا و مذاهبشان گردآورده و عدد شان به چهار هزار تن رسیده و آن قدر نشانه هاى آشکار بر امامت آن حضرت ظاهر شده که دلها را روشن و زبان مخالفان را از ایراد شبهه لال کرده است. 

سید مومن شافعى نیز مى نویسد: مناقب آن حضرت بسیار است تا آن جا که شمارشگر حساب ناتوان است از آن. 

ابوحنیفه مى گوید: من هرگز فقیه تر از جعفربن محمد(علیه السلام) ندیده ام و او حتما داناترین امت اسلامى است. 

حسن بن زیاد مى گوید: از ابوحنیفه پرسیدم: به نظرتوچه کسى در فقه سرآمد است؟ گفت: جعفربن محمد(علیه السلام).

روزى منصوردوانیقى به من گفت: مردم توجه زیادى به جعفربن محمد (علیه السلام) پیدا کرده اند و سیل جمعیت به سوى او سرازیر شده است.

پرسشهایى دشوار آماده کن و پاسخ هایش را بخواه تا او از چشم مسلمانان بیفتد. من چهل مسئله دشوار آماده کردم. هنگامى که وارد مجلس شدم, دیدم امام در سمت راست منصور نشسته است. سلام کردم و نشستم. منصور از من خواست سوالاتم را بپرسم.

من یک یک سوال مى کردم و حضرت در جواب مى فرمود: درمورد این مسئله, نظر شما چنین و اهل مدینه چنان است وفتواى خود را نیز مى گفتند که گاه موافق و گاه مخالف ما بود. 

 

ویژگى هاى عصر آن حضرت

عصر امام صادق(علیه السلام) همزمان با دو حکومت مروانى و عباسى بود که انواع تضییق ها و فشارها بر آن حضرت وارد مى شد بارها او را بدون آن که جرمى مرتکب شود, به تبعید مى بردند . ازجمله یکبار به همراه پدرش به شام و بار دیگر در عصر عباسى به عراق رفت.

یکبار در زمان سفاح به حیره و چند بار در زمان منصور به حیره, کوفه و بغداد رفت.

با این بیان, این تحلیل که حکومت گران به دلیل نزاع هاى خود, فرصت آزار امام را نداشتند و حضرت در یک فضاى آرام به تاسیس نهضت علمى پرداخت, به صورت مطلق پذیرفتنى نیست , بلکه امام با وجود آزارهاى موسمى اموى و عباسى از هر نوع فرصتى استفاده مى کرد تا نهضت علمى خود را به راه اندازد و دلیل عمده رویکرد حضرت, بسته بودن راه هاى دیگر بود.

چنان که امام از ناچارى عمدا روبه تقیه مىآورد. زیرا خلفا درصدد بودند با کوچکترین بهانه اى حضرت رااز سرراه خود بردارند.

لذا منصورمى گفت: جعفربن محمد مثل استخوانى در گلو است که نه مى توان فرو برد ونه مى توان بیرون افکند. برهمین اساس خلفا درصدد بودند ولو به صورت توطئه, حضرت را گرفتار و در نهایت شهید کنند.

همانگونه که درتاریخ نیز ثبت می باشد ، منصورتا بدانجا پیش می رود که جاسوسانی در لباس دوست برای فریب امام (علیه السلام) روانه می گرداند تا شاید بتواند با نیرنگ روابط سیاسی امام و شیعیانشان درخراسان را آشکار ساخته وامام رادرکام توطئه اندازد، اماعلم لدنی وعنایت پروردگار درایت و فراست امام رابرانگیخته وموجبات رسوائی هرچه بیشتر منصور را فراهم می سازد .

آرى این همه نشان از اختناق و فشارى دارد که مانع از هر نوع اقدام علیه حکومت وقت مى شد, لذا امام به سوى تنها راه ممکن که همان ادامه مسیر پدر بزرگوارش امام باقر(علیه السلام) بود, روى آورد و از در دانش و علم وارد شد.

 

اولویت ها در نهضت علمى

حقیقت این است که جریان نفاق,خطرناک ترین انحرافى است که اززمان پیامبراکرم(صلّی الله علیه وآله) شروع شده ودرآیات مختلفى بدان اشاره شده است, مانند آیات 7 و 8 سوره منافقین. این حرکت هرچند در زمان پیامبر نتوانست در صحنه اجتماعى بروز یابد, اما از اولین لحظات رحلت, تمام هجمه هاى منافقان به یکباره برسراهل بیت علیهم السلام فرو ریخت.

لذا مرحوم علامه طباطبایى (ره) مى نویسد: هنگامى که خلافت ازاهل بیت (علیهم السلام) گرفته شد, مردم روى این جریان از آن ها روى گردان شدند و اهل بیت (علیهم السلام) در ردیف اشخاص عادى بلکه به خاطر سیاست دولت وقت, مطرود از جامعه شناخته شدند و در نتیجه مسلمان ها از اهل بیت (علیهم السلام) دور افتادند و از تربیت علمى وعملى آنان محروم شدند.

البته امویان به این هم بسنده نکردند وبا نصب علماى سفارشى خود, کوشیدند از مطرح شدن ائمه اطهار (علیهم السلام) از این طریق نیز جلوگیرى کنند.

چنانچه معاویه رسما اعلام کرد: کسى که علم و دانش قرآن نزد اوست, عبدالله بن سلام است و در زمان عبدالملک اعلام شد:

کسى جز عطا حق فتوا ندارد و اگر او نبود, عبدالله بن نجیع فتوا دهد, از سوى دیگر مردم از تفسیرقرآن نیزچون علم اهل بیت علیهم السلام محروم ماندند با داستانهاى یهود و نصارى آمیخته شد و نوعى فرهنگ التقاطى در گذر ایام شکل گرفت.

رفته رفته که قیامهاى شیعى اوج گرفت وگاه فضاهاى سیاسى به دلایلى باز شد, دونظریه قیام مسلحانه ونهضت فرهنگى دراذهان مطرح شد.

چون قیامهاى مسلحانه به دلیل اقتدار حکام اموى و عباسى عموما با شکست رو به رو مى شد, نهضت امام صادق(علیه السلام) به سوى حرکتى علمى مى توانست سوق پیدا کند تا از این گذر علاوه بر پایان دادن به رکود و سکوت مرگبار فرهنگى, اختلاط و التقاط مذهبى و دینى و فرهنگى نیز زدوده شود.

لذا اولویت در نهضت امام بر ترویج و شکوفایى فرهنگ دینى و مذهبى و پاسخگویى به شبهات و رفع التقاط شکل گرفت.

 

تربیت راویان

از گذر ممنوعیت نقل احادیث در مدت زمان طولانى توسط حکام اموى , احساس نیاز شدید به نقل روایات و سخن پیامبر(صلّی الله علیه وآله) , امیر مومنان(علیه السلام)، امام(علیه السلام) را وامى داشت به تربیت راویان در ابعاد مختلف آن روى آورد .

لذا اینک از آن امام در هر زمینه اى روایت وجود دارد و این است راز نامیده شدن مذهب به (جعفرى).

آرى, راویان با فراگرفتن هزاران حدیث درعلومى چون تفسیر , فقه, تاریخ , مواعظ , اخلاق , کلام , طب , شیمى و... سدى در برابر انحرافات ایجاد کردند.

امام صادق(علیه السلام) مى فرمود: ابان بن تغلب سى هزار حدیث از من روایت کرده است. پس آن ها را از من روایت کنید. 

محمدبن مسلم هم شانزده هزار حدیث از حضرت فرا گرفت. 

و حسن بن على و شامى گفت : من در مسجد کوفه نهصد شیخ را دیدم که همه مى گفتند: جعفر بن محمد (علیه السلام) برایم چنین گفت. 

این حجم گسترده از راویان در واقع, کمبود روایت از منبع بى پایان امامت را در طى دوره هاى مختلف توانست جبران کند و از این حیث امام(علیه السلام) به موفقیت لازم دست یافت.

آرى, روایت از این امام منحصر به شیعه نشد و اهل سنت نیز روایات فراوانى در کتب خود آوردند. ابن عقده و شیخ طوسى در کتاب رجال و محقق حلى در المعتبر و دیگران آمارى داده اند که مجموعا راویان از امام به چهار هزار نفر مى رسند و اکثر اصول اربعمإئه از امام صادق (علیه السلام) است و همچنین اصول چهار صدگانه اساسى کتب اربعه شیعه ( کافى , من لا یحضره الفقیه, التهذیب, الاستبصار) را تشکیل دادند.

 

تربیت مبلغان و مناظره کنندگان

علاوه بر ایجاد خزأن اطلاعات (راویان) که منابع خبرى موثق تلقى مى شدند, حضرت به ایجاد شبکه اى از شاگردان ویژه همت گمارد تا به دومین هدف خود یعنى زدودن اختلاط و التقاط همت گمارند وشبهات را ازچهره دین بزدایند.

هشام بن حکم, هشام بن سالم, قیس, مومن الطاق, محمد بن نعمان, حمران بن اعین و... از این دست شاگردان مبلغ هستند.

تاجائی که امام (علیه السلام) در ضمن برخی مناظراتشان شاگردان خودراتشویق می نمایند تا در حضورامام در فنی که تخصص یافته و در آن متبحر شده اند با دیگران رودررو شده و این جرات وقدرت بیان را به نمایش بگذارند.

جالب تر آنکه امام(علیه السلام) درهر فنی از یکی از ایشان درخواست مطلب می نماید و توان تخصصی افراد را به صحنه مناظره کشیده تا همه بدانند مبلغ دین درفنون تخصصی و ویژه ای که آموزش دیده می بایست به پاسخ بپردازد.

 

برخورد با انحرافات ویژه

امام علاوه بر آن دو حرکت اصولى, براى رفع انحرافات ویژه نیز مى کوشید, مانند آنچه از مرام ابوحنیفه در عراق گریبان شیعیان را گرفته بود, یعنى مذهب قیاس.

چون در عراق تعداد زیادى از شیعیان نیز زندگى مى کردند و با سنى ها از حیث فرهنگى و اجتماعى تا حدودى در آمیخته بودند, لذا احتمال تإثیر پذیرى از قیاس وجود داشت.

یعنى یک آفت درونى که مى توانست شیعیان را تهدید کند , لذا امام در محو مبانى مذهب قیاس و استحسان تلاش کرد.

مبارزه با برداشت هاى جاهلانه و قرأتهاى سلیقه اى از دین نیز در مکتب امام جایگاه ویژه اى داشت و حضرت علاوه بر حرکت کلى و مسیر اصلى , به صورت موردى با این انحرافات مبارزه مى کرد.

از جمله آن ها حکایت معروفى است که باهم مى خوانیم:

حضرت مردى را دید که قیافه اى جذاب داشت و نزد مردم به تقوا مشهور بود. او دوعدد نان از دکان نانوایى دزدید و به سرعت زیر جامه اش مخفى کرد و بعد هم دوعدداناراز میوه فروشى سرقت کرد و به راه افتاد.

وقتى به مریضى مستمند رسید, آن ها را به او داد.

امام صادق(علیه السلام) شگفت زده نزد او رفت و گفت: چه مى کنى؟ او پاسخ داد: دو عدد نان ودوعدد انار برداشتم.

پس چهار خطا کردم و خدا مى فرماید: ( من جإ بالسیئه فلا یجزى الامثلها); هرکس کار بدى بکند کیفرنمى بیند مگر مثل آن را. پس من چهار گناه دارم.

از طرف دیگر چون خدا مى فرماید: (من جإ بالحسنه فله عشر امثالها); هرکس یک کار نیک انجام دهد , برایش ده برابر ثواب هست. و من چون آن چهار چیز (دو نان و دو انار) را به فقیر دادم, پس چهل حسنه دارم که اگر چهار گناه از آن کم کنم , 36 حسنه برایم مى ماند!

امام(علیه السلام) در برابر این برداشت و قرأت نا صواب که برعدم درک و احاطه کامل به مبانى فهم آیات بنا شده بود, پاسخ داد که: ( انما یتقبل الله من المتقین); خداوند کار نیک را از متقین قبول دارد.

یعنى اگر اصل عمل نا مشروع شد, ثوابى بر آن نمى تواند مترتب باشد.

آرى, دورى از منبع و حى و اخبار اهل بیت رسالت , سبب شد مردانى پاى به عرصه گذارند وادعاى فضل کنند که هرگز مبانى فکرى قرآن و دین را به خوبى نفهمیده اند و از این روى همواره, خود و پیروانشان را به راه خطا رهنمون مى شوند. 

هـدف امام صادق(علیه السلام) از گسترش برنامه فرهنگى, چاره جهل امت و تقویت عقیده به مکتب و نظام ونیز ایستادگـى در برابر امـواج کفرآمیز و شبهه هاى گمراه کننده و حل مشکلات ناشـى از انحراف حکـومت بـود.

تلاش آن حضرت ازطرفى مقابله با امـواج ناشناخته و فاسد اوضاع سیاسـى عهد امـویان وعباسیان بـود که انحرافات عقیدتـى آن , بیشتر معلـول ترجمه کتابهاى یـونانى و فارسـى و هندى و پدید آمدن گروههاى خطـرناک از جمله غلات و زنـدیقان و جـاعلان حـدیث و اهـل راى و متصـوفه بـود که زمینه هـاى مسـاعد رشـد انحـراف را به وجـود آورده بـودنـد.

امام(علیه السلام) در برابر تمامى آنها ایستادگى کرد و در سطح علمى, با همه مشاجره و مباحثه کـرد و خط افکارشان را بـراى ملت اسلام افشا نمـود و از طـرف دیگـر, با تلاشهاى خستگـى ناپذیر, مفاهیـم عقیدتـى و احکام شریعت را منتشر ساخت وآگاهـى علمى را پراکند وتـوده هاى عظیـم دانشمندان را به منظورآمـوزش مسلمانان مجهز ساخت.

امام صادق(علیه السلام) مسجـد پیامبر را درمدینه مـحـل تـدریـس خـویش قرار داد ومردم دسته دسته از دور و نزدیک به آنجا مـى شتافتند و سـوالات گوناگـون خـود را مطرح و جـواب لازم را دریافت مـى نمـودند.

از جمله استفاده کننـدگان از محضر آن بزرگوار , مالک بن انس وابوحنیفه و محمد بن حسـن شیبانى و سفیان ثورى و ابـن عیینه و یحیـى بن سعیـد و ایـوب سجستانـى و شعبه بـن حجاج وعبـدالملک جریح و دیگران بـودند.

امام صادق (علیه السلام) به پیروان خود فرمان داد که به حاکـم منحرف پناه نبـرند واز داد و ستـد وهمکارى با او خوددارى کننـد و به اصحاب و دوستان خـود سفارش مـى کـرد که درهر کار,مخفیانه عمل کنند و تقیه را رعایت نماینـد ودرهرعملـى که انجام مى دهند توجه کامل داشته باشند که دشمنان مخالفانشان متـوجه آن نشونـد.

امام صادق (علیه السلام) دوش به دوش نهضت عظیم علمى و انقلاب فرهنگى , در هر فرصتى به طاغوت زدایى پرداخت, اوهرگز تسلیم طاغوت هاى عصرش نشد , بلکه همواره با آنها در ستیز بود , و سرانجام در همین راستا, او را شهید کردند.

آن حضرت گر چه قیام را محکوم کرد, و در مورد قیام مسلحانه, به یکى از شاگردانش به نام سدیر که در کنار چند عدد گوسفند توقف کرده بودند فرمود: (( والله لو کان لى شیعه بعدد هذه الجداء ما وسعنى القعود )); سوگند به خدا اگرشیعیان( راستین ) من به اندازه تعداد این بزغاله ها بودند ، خانه نشینی برایم روا نبود ، و قیام می کردم . وقتی که سدیر آن بزغاله ها را شمرد ، هفده عدد بودند . 

منبع: پایگاه استاد حسین انصاریان

حدیث نور
قال الصادق (علیه السلام) : «اَحَبُّ اِخْوانى اِلَىَّ مَنْ اَهْدى اِلَىَّ عُیُوبى»
 محبوبترین برادرانم نزد من، کسى است که عیبهایم را به من گوشزد نماید.
تاسیس دانشگاه بزرگ جعفری
اوضاع جهان اسلام در زمان امام صادق(ع)
نظرات 1 + ارسال نظر
آیدا شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:40 http://www.pars.im


سلام

عجب سایتی داری شما

خیلی خوشم امد [قلب]

بهت تبریک میگم [گل]

اگه دوست داری از سایتت در آمد داشته باشی حتما یه سر به سایت زیر بزن

URL : http://www.pars.im

میتونی از بازدید هات درآمد مطمئن و خوبی داشته باشی

برای هر کلیک 80 تومن میده همه کلیک ها رو هم میشماره 2000 تومن جایزه عضویتشه امکان زیر مجموعه گیری هم داره برای هر کلیک زیر مجموعه 5 تومن به شما پورسانت میرسه اعتبار خود سایت هم عالیه و میتونی از پرداخت پورسانتت سر موقع مطمئن باشی

خواستی عضو شی حتما از لینک زیر استفاده کن

http://www.pars.im/signup.php?from=aida20&ref_code=f40fddb5d1ff53f7bb2ab3b740652181

امتحان کن ضرر نداره

من که تو وبم گذاشتم عالیه

URL : http://www.pars.im

شاد باشی دوست من [لبخند]

امیدوارم عضو بشی و درآمد خوبی هم کسب کنی [قلب]

تا بعد [بدرود]


با سلام از ارسال پیامتان سپاسگزارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد